سالن های تئاتر در انتظار تماشاگر
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۷۸۵۷۹
این روزها زندگی تئاتر مستقیما به استقبال مخاطبان تئاتر از نمایش های در حال اجرا مرتبط می شود.بدیهی است که اگر به سالن های تئاتر نرویم و نمایش ها نتوانند وضعیت فروش مساعدی دست پیدا کنند اوضاع تئاتر وخیم می شود و گروه های نمایشی مجبور به کاهش فعالیت و بستن نمایش های در حل اجرایشان می شنود. در این گزارش نمایش های روی صحنه را برسی می کنیم:
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر برنا؛با آغاز سال تحصیلی انتظار می رفت با بازگشت دانشجویان تئاتر به پایتخت وضعیت فروش سالن های تئاتر گرم تر شود و با رونق تئاتر تعداد نمایش های روی صحنه بیشتر شود ولی با شرایط موجود جامعه و اغتشاشات رخ داده باعث شد که سالن های تئاتر رمق هرسال را نداشته باشد و طبیعتا تعداد تماشاگرانی که در سالن تئاتر حاظر میشوند و مخاطب نمایش روی صحنه هستن مثل هرسال نباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به اینکه وضعیت تئاتر تعریفی ندارد و خانواده تئاتر نگران شرایط موجود هستند طبیعتا تعدادی از نمایش های روی صحنه تعطیل شدند و تنها چند نمایش توانسته اند گلیم خود را از آب بیرون بکشند.نکته ایی که در شرایط فعلی حائض اهمیت است، این است که چراغ تئاترها باید به هر نحوه ممکنی روشن نگه داشته شود و طبیعتا حمایت دولت از تئاتر میتواند باعث دلگرمی خانواده این هنر مادر باشد.
1.شراره/محمدمهدی خاتمی/خلاصه:زنی که نامزد خود را در روزهای آغازین جنگ از دست میدهد و به اصرار خانواده اش با برادرنامزد خود ازدواج کرده است.
2.کافی شاپی ها/مجید علم بیگی/خلاصه:در یک کافی شاپ که در سطح شهر قرار دارد اتفاقات جالبی می افتد که خیلی شیرین است.
3.پرده خانه/گلاب آدینه/خلاصه:در حرم خانه سلطانی پریشان احوال،زنان بازیخانه پس از ورود نو عروس کم سال به چاره می اندیشیدند.4
4.قلندرو/امیرعلی ابراهیمی/خلاصه:دستم رو فشار دادی،گرمای دستت تو خونم چرخید و به قلبم رسید.تپید،گفتی:ما ادم ها بخاطر ترس هامون...
5.رستم و سهراب/رضا حسن خوانی/خلاصه:برگرفته از شاهنامه
6.طبقه کور/مجید صدخسروی/خلاصه:چجوری می شود تو خونه ای که حتی یه پنجره هم ندارد همه دنیا رو دید و در مورد همه آدمهاش تصمیم گرفت؟
7.ملکه سیاه/ایمان سلیمانی/خلاصه:پسری به نام مرتضی با قاب عکسی در دست بازداشت و بازجویی میشود.
8.پیکرتراشی/پریسا محمدی/خلاصه:وقتی داشتم ازهوش میرفتم انگار یجایی نزدیک قنات بالای خونه آقاجونم اینا بودم.یه سوزش شدیدی تو دست راستم احساس میکردم مثل وقتایی که برای مسابقه دستمونو میذاشتیم توی آب قنات.
9.عبدالرضا/هومن رهنمون/خلاصه:...
10.فاطمه/مریم شعبانی/خلاصه:دختری به نام فاطمه از آسمان به زمین می آید تا زمین را از تاریکیها نجات بخشد. لوسیفر برای سد کردن راه او لشکرکشی میکند و فاطمه در این مسیر با اتفاقاتی روبرو میشود.
13.لارو/سینا صفوی فر/خلاصه: حال که دل های مردم شهرم شدند افسرده. میگویی لارْو چیست؟ سوال امروز است؛ لارْو یک چرخه دگرگونیست و هرکدام ما جز یک سیستم ایم که ناچاراً باید زیست کنیم و کسی صدای اعتراض سر نمیدهد ، بلکه ممکن است فکر فرار به سرش بزند.
14.آخرین نوار کراپ/مرتضی فرهادنیا/خلاصه: حال که دل های مردم شهرم شدند افسرده. میگویی لارْو چیست؟ سوال امروز است؛ لارْو یک چرخه دگرگونیست و هرکدام ما جز یک سیستم ایم که ناچاراً باید زیست کنیم و کسی صدای اعتراض سر نمیدهد ، بلکه ممکن است فکر فرار به سرش بزند.
15.پاهای آدم چقدر میتونه دراز باشه؟/مجید ابراهیم زاده/خلاصه: حال که دل های مردم شهرم شدند افسرده. میگویی لارْو چیست؟ سوال امروز است؛ لارْو یک چرخه دگرگونیست و هرکدام ما جز یک سیستم ایم که ناچاراً باید زیست کنیم و کسی صدای اعتراض سر نمیدهد ، بلکه ممکن است فکر فرار به سرش بزند.
16.خانه برناردا آلبا/آرش امیری/خلاصه:بعد از مرگ پدر همه چیز عوض میشه ۸ سال زمان کمی نیست.
17.آقای رابینسون/رضا صالحی/خلاصه: گوشه ای از زندگی یک بازیگر تئاتر
18.شبی در طهران/شایان مستوفی/خلاصه:داستان نمایش در یک اداره شهربانی در بحبوحه جنگ جهانی دوم و تاثیرات آن در ایران می گذرد. در شبی که تهران به دلیل حضور نیروهای متفقین شلوغ و آشفته است، و سران کشورهای درگیر جنگ برای آینده سیاسی ایران تصمیمگیری میکنند...
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: تئاتر هنرمندان گلاب آدینه مریم شعبانی لارو نمایش شبی در طهران سالن های تئاتر نمایش ها روی صحنه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۷۸۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری
آفتابنیوز :
نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانهای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود، اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمیگیرد.
منبع: خبرگزاری مهر